۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موفقیت» ثبت شده است

این اشتباه بزرگ را قبل از مهاجرت مرتکب نشوید!

«اگر تنها دلیل شما برای مهاجرت ساخت یک زندگی بهتر است، راه را دارید اشتباه می‌روید!» -آروین اردکانی


بعضی افراد هستند قبل از مهاجرت به این فکر میکنند که باید حتما از کشور خارج شوند تا به شادی درونی و کامیابی در زندگی برسند. این باور باعث می شود که این افراد انتظارات خود را به صورت غیرواقعی بالا ببرند، که این خود تاثیرات مخرب روی ذهن این افراد، قبل و بعد از مهاجرت خواهد داشت!


این افراد در ایران که هستند از روی تنبلی و احمال کاری، خود را متقاعد می کنند که وضع زندگی کنونیشان تقصیر آن ها نیست و فکر میکنند که مهاجرت و خروج از ایران تمام مشکلاتشان را حل میکند. برای همین اصلا به دنبال یادگیری مهارت‌های مورد نیاز برای موفقیت و رشد فردی نمیروند. چندین نمونه از مشکلاتی که معمولا با آن ها دست و پنجه نرم میکنند عبارت است از:

  • -نداشتن یک هدف واحد در زندگی
  • -نداشتن تجربه و تخصص کافی در رشته کاری خودشان
  • -مسئولیت پذیر نبودن نسبت به مشکلات زندگی
  • -نداشتن مهارت های زندگی مانند توانایی صحیح ارتباط برقرار کردن، داشتن نظم در کار ها و توانایی برنامه ریزی صحیح برای رسیدن به اهداف شخصی


این افراد هنگامی که در ایران هستند فقط به بدی ها نگاه میکنند و همیشه هم از همه چیز گله دارند. آن ها خود را متقاعد میکنند که مهاجرت و زندگی در یک کشور پیشرفته هیچ مشکلی ندارد و برای همین در هنگامی که در ایران هستند از رشد و توسعه مهارت های خود دست میکشند. تمام مشغله ی فکری آن ها میشود خروج از کشور و پیدا کردن مدارک برای تکمیل پرونده‌ی مهاجرت! بعد از مهاجرت، وقتی که میبینند همه چیز آنطور که فکر میکردند نیست و باید از خیلی چیزها برای رسیدن به اهدافشان بگذرند، وارد یک برهه‌ی زمانی سخت در خارج از کشور میشوند. این ها در صورتیست که برنامه ریزی بهتر قبل و کمی بعد از مهاجرت میتوانست خیلی از این مسائل را حل کند، و به صورت ذهنی آن ها را بیشتر برای شرایط خارج از کشور آماده کند. 

اگر شما هم بیشتر به چگونگی خروج از ایران فکر میکنید تا اینکه چرا اصلا میخواهید مهاجرت کنید و هدفتان از این کار چیست، این یعنی که دلیل درست را برای این کار ندارید.

همه ما روزانه به شدت تحت تاثیر رسانه (تلویزیون، تلگرام، اینستاگرام) قرار داریم. رسانه و مخصوصا شبکه های اجتماعی، روی طرز فکر و تصمیم گیری ما در رابطه با مهاجرت و زندگی در خارج از کشور تاثیر میگذارند. خیلی از افرادی که دوست دارند مهاجرت کنند در واقع هدف مشخصی برای خود از این کار ندارند. تنها چیزی که میدانند این است که ایران را دیگر دوست ندارند و مهاجرت را راه حل این احساسات منفی میدانند.

اگر شما هم یکی از این افراد هستید، فرقی نداره که الان مهاجرت کرده اید یا فقط تصمیم به مهاجرت دارید. همین الان بلند شوید، کاغذ و خودکار بردارید و لیست زیر را تهیه کنید.  

 

1. خودکار را به دست بگیرید و حداقل 10 تا از انتظاراتتان را از آن زندگی ایده آلی که همیشه بهش فکر میکردید بنویسید. ( چیز هایی که دوست دارید به آن قبل از مرگ برسید)

به روابطتان، شغلتان و خانواده تان فکر کنید. شغل ایده آل شما چیست؟ آیا در همین رشته تحصیلی خود میخواهید شغلی پیدا کنید؟ یا میخواهید کارآفرین شوید و در حیطه‌ای که به آن علاقه دارید فعالیت کنید؟ چند ساعت در هفته میخواهید کار کنید؟ درآمد ایده آلتان چیست؟ واقع بین باشید.

خانواده تان چطور؟ دوست دارید ازدواج کنید؟ چند تا بچه میخواهید داشته باشید؟ اگر هم اکنون متاهل هستید، موقعیت رویایی شما چه میتواند باشد؟ دوست دارید خانواده‌ تان در شهر های بزرگ شکل بگیرد یا دوست دارید در شهر های کوچک و آرام کنار هم زندگی کنید؟

دوستانتان چطور؟ آیا آینده تان را در کنار دوستان اکنونتان میبینید؟ پدر و مادرتان چطور؟ آیا دوست دارید همیشه کنار آن ها باشید؟

2. از بین لیستتان، تمام مواردی که نوشتید را رتبه بندی کنید.

  • آروین اردکانی
  • چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۹۷

6 تاکتیک ضدحمله در مقابل شبکه های اجتماعی


یک سوال ازتون دارم، امروز صبح که بیدار شدید، اولین کاری که کردید چه بود؟ آیا گوشی خود را چک کردید؟ آیا اینستاگرام یا تلگرام را سریع باز کردید؟ یا روز خود را با شکرگزاری شروع کردید و روی کار های امروزتان تمرکز کردید؟ دیشب چطور؟ قبل خواب در اینستاگرام و تلگرام میچرخیدید؟ یا داشتید به اینکه روزتان چطور گذشت فکر میکردید؟



چند روز پیش مقاله ای در رابطه با تلاش شبکه های اجتماعی برای کنترل کردن ذهن ما نوشتم. اگر هنوز آن مطلب را مطالعه نکردید اینجا را کلیک کنید. آنجا برایتان توضیح دادم که هدف آن ها گیر انداختن ماست و گفتم که در واقع هرچه شما بیشتر در برنامه های آن ها وقت بگذرانید آن ها بیشتر پول در می‌آورند. برای همین شبکه هایی مثل اینستاگرام از تکنولوژی هوش مصنوعی استفاده میکنند تا بتوانند با تمام علایق شما به عنوان مشتری آشنا شوند و از آن نوع عکس ها بیشتر به شما نشان بدهند.

امروز میخواهم راهکارهایی را بهتان معرفی کنم که بتوانید میزان استفاده‌ تان از این شبکه ها را بهتر کنترل کنید. یک مطلب جالب هم بهتون درباره خودم بگم. چند روز پیش بعد از حدود یک هفته که از اینستاگرام خارج شده بودم، به من ایمیل زدند با این حرف که آروین جان خیلی وقته اینستاگرام خود را چک نکردی! در اون ایمیل چند تا عکس هم از دوستان نزدیکم بود و بالاش نوشته بودند این هم عکس هاییست که تا کنون از دست دادی! باید اعتراف کنم که ایمیلشون خیلی وسوسه انگیز بود! ولی خوب با موفقیت تونستم ایمیل رو پاک کنم و به روزمرگیم ادامه بدم، نگران نباشید خطر رفع شد! :)

شبکه‌های اجتماعی هر روز هوشمندانه تر میشوند و از تکنولوژی های جدیدتر برای نگه داشتن ما در برنامه هایشان استفاده میکنند. از این رو، خیلی مهم است که ما هم تکنیک هایی را به عنوان ضدحمله استفاده کنیم (بله درست خواندید، ضدحمله!) تا مطمئن شویم انرژی مفید ذهنی ما در طول روز که میتواند صرف کارهای مهم‌تر بشود برای شبکه های اجتماعی هدر نمیشود. همچنین اگر هنوز دوست ندارید کاملا شبکه های اجتماعی خود را غیرفعال کنید، میتوانید از روش های زیر شروع کنید و استفاده تان از این شبکه ها را کم کنید.

1. نوتیفیکشن ها را بی صدا کنید.


همانطور که خودتان هم احتمالا میدانید، صداهای نوتیفیکشین موبایل یکی از واضح ترین حواس پرتی هاست. فرض کنید در حال کار کردن یا درس خواندن هستید که موبایل شما صدا میدهد. الان باید تصمیم بگیرید! آیا موبایلتان را برمیدارید تا ببینید نوتیفیکیشن برای چه بود؟ یا سعی میکنید بهش اهمیت ندهید؟ اگر موبایلتان را بردارید که یعنی حواس شما پرت شده و تا دوباره بتوانید به کارتان برگردید زمان میبرد. اگر هم تصمیم بگیرید به صدا اهمیت ندهید که باز در حال کار کردن همچنان فکر شما به این خواهد بود که صدا برای چی بود، چه کسی پیام داد، و اینکه ممکن است اصلا کار مهمی باشد!

پس بهترین راه این است که کلا همه‌ی صدا ها را قطع کنید. اگر ندانید دارد اتفاقی میفتد، حواستان هم پرت نمیشود!

2. نوتیفیکشن ها را از روی صفحه اصلی گوشی خود پنهان کنید.

تا حالا شده با اینکه موبایل شما روی حالت بی صدا بوده، ولی باز از روی عادت صفحه آن را روشن کنید و نوتیفیکیشن روی صفحه را ببینید؟ این خود یک نوع حواس پرتی است. مثلا گوشی خود را برمیدارید که فقط ساعت را چک کنید یا با فرد خاصی تماس بگیرید، ولی چون از اینستاگرام نوتیفیکیشن دارید که کسی برای عکس شما کامنت گذاشته، اصلا حواستان از کاری که میخواستید بکنید پرت میشود و اینستاگرام را باز میکنید تا به کامنت جواب دهید!

برای جلوگیری از این نوع حواس پرتی ها، همین 
الان به تنظیمات تلگرام و اینستاگرام در گوشی خود بروید و کاملا نوتیفیکیشن ها را غیرفعال کنید! اینگونه تا خودتان برنامه را در گوشی باز نکنید، حواستان به اتفاقاتی که در شبکه های اجتماعی میفتد پرت نمیشود و میتوانید کارهای ضروری دیگر را با گوشی انجام بدهید. نگران نباشید، به کامنت ها میتوانید شب پاسخ دهید، الان انرژی ذهنی خود را تلف نکنید!

3. آیکون های شبکه های اجتماعی را در صفحه های آخر گوشی خود بگذارید.

اگر آیکون اینستاگرام و تلگرام روی صفحه اصلی گوشیتان هستند، احتمال اینکه از روی عادت یا به خاطر بیکاری آن ها را باز کنید خیلی بالاست. بعضی مواقع حتی ما حواسمان نیست و اصلا نمیخواهیم وارد شبکه های اجتماعی شویم، ولی از روی عادت تا صفحه گوشی روشن میشود و قفل را باز میکنیم دستمان روی آیکون آن ها میرود! برای جلوگیری از این اتفاق، آن ها را در صفحه آخر بگذارید! اینطوری باید به صورت خودآگاه چندین صفحه گوشی را روق بزنید تا به برنامه ها برسید. اگر آنقدر حوصله داشتید که تا صفحه‌ی آخر بروید پس یعنی واقعا انتخاب شما بوده است.

البته این هم بدانید که اگر زمان زیادی بگذرد و در صفحه‌ی آخر شما باشد، باز بعد از مدتی عادت به ورق زدن سریع و رسیدن به آیکون میکنید! پیشنهاد من اینه که هر از چندگاهی باز جای آیکون ها را تغییر دهید تا این عادت ها را در خود از بین ببرید.

  • آروین اردکانی
  • سه شنبه ۲۸ فروردين ۹۷

علاقه یا عادت؟

آیا شما هم شنیدید که میگویند علاقه به شغل آینده با گذشت زمان به وجود می‌آید؟ به نظر شما این جمله حقیقت دارد؟

زمانی که به فکر انتخاب رشته هستیم و با بقیه افراد مشورت میکنیم، همیشه 2 دسته از افراد وجود دارد. 

1. دسته اول افرادی هستند که باور دارند شما باید شغلی را انتخاب کنید که درآمد بالا و  مطمئن داشته باشد. این افراد کار را همان کار میبینند. یعنی چی؟ یعنی اینکه باور دارند انسان صرفاً کار میکند تا پول دربیاورد، تا با آن پول بعداً بتواند از زندگی خود لذت ببرد و خوش بگذراند. این نوع افراد کاری ندارند که آن شغل چیست، و اصلا علاقه به شغل برای آن ها معنی ندارد. اگر با این نوع افراد برای شغل آینده تان مشورت کنید، معمولاً به شما میگویند: «نگران نباش از الان! علاقه چیه دیگه؟ علاقه خودش وقتی کار رو شروع کنی، با گذشت زمان به وجود میاد.»

2. دسته دوم هم افرادی هستند که باور دارند شما باید شغلی را انتخاب کنید که با رسالت آینده شما و ارزش های شخصی شما سازگار باشد. آن ها قبل از اینکه به شما بگویند چه رشته ای را باید انتخاب کنید یا به دنبال چه شغلی بروید، از شما میپرسند چه مهارتی دارید. ابتدا با شما صحبت میکنند تا بیشتر با علایق، آرزو ها، و خواسته های بلند مدت شما در زندگی آگاه شوند. سپس بر طبق آن، به شما کمک میکنند که شغل آینده خود را انتخاب کنید.

پس متوجه تفاوت شدید؟ آن دسته اول، ابتدا نسبت به دانسته ها و عوامل خارجی شغلشان را انتخاب میکنند، سپس سعی میکنند به گونه ای اهداف و خواسته های درونی خود را تغییر بدهند، تا با شغل فعلیشان همخوانی داشته باشد. آن ها هیچوقت طعم علاقه شدید قلبی را نخواهند چشید، بلکه فقط یاد میگیرند چگونه از شرایطی که در آن موقعیت دارند لذت ببرند.

پس، علاقه و اشتیاق به کار هیچوقت خود به خود و نسبت به عوامل خارجی در انسان به وجود نمی آید. بلکه برای پیدا کردن آن، باید به داخل ذهن خودمان سفر کنیم و خود را بیشتر بشناسیم.

بگذارید برایتان یک مثال بزنم.

  • آروین اردکانی
  • يكشنبه ۱۹ فروردين ۹۷

3 راه استفاده از حس حسادت برای رشد فردی

لحظه‌ای به انسان هایی که در زندیگیت حسودی میکنی فکر کن...دقیقاً چه ویژگی‌هایی که دارند که تو نداری؟ جالب است که بدانی این افراد ویژگی ها یا موقعیتی دارند که تو هم میتوانی داشته باشی. پس زودتر دست به کار شو!  «آروین اردکانی»


بعد از مهاجرت، من به شدت خودم را با بقیه افراد مقایسه میکردم. که این مقایسه، معمولا به حس حسادت نسبت به افرادی که از من بهتر بودند ختم میشد. هنگامی که وارد دانشگاه شدم، با افرادی هم دوره ای بودم که از من بیشتر با جامعه‌ی کانادا آشنا بودند، تجربه های کاری بیشتری داشتند و حتی تسلطشان بر زبان انگلیسی (که راه اصلی ارتباط با دیگران است) از من بیشتر بود. آن ها را میدیدم که با جدیت برای رسیدن به هدف هایشان تلاش می کنند، به راحتی کار پیدا می کنند و از زندگیشان راضی هستند. ولی در عوض، خودم را مهاجری میدیدم که برای خواندن حتی 20 صفحه از کتاب درسی باید 4 ساعت زمان میگذاشت تا معنی تک تک کلمات را در دیکشنری پیدا کند! مهاجری که هیچ تجربه کاری ندارد و به جای درس خواندن مهارت دیگری در زندگی بلد نیست! تمام این افکار نهایتاً همیشه به یک جمله ختم میشدند: "من به اندازه کافی فرد موفقی نیستم و بقیه از من بهترند..."

حسادت یکی از متداول ترین احساساتی ست که هر فردی که در راه تلاش برای زندگی کامیاب است تجربه می کند. مطمئنا من و شما هم از این موضوع مستثنی نیستیم. این حس معمولا نتیجه مقایسه خود با دیگر افراد است و کم بودن اعتماد به نفس هم به شدت آن می افزاید. من که خودم برای مدت زیادی با حسادتِ منفی دست و پنجه نرم می کردم. حسادتی که ما در زندگی نسبت به بقیه افراد حس میکنیم میتواند درباره مسائل مختلف باشد. مانند:

  • حسادت نسبت به دوستی که رتبه کنکور یا نمره درسی اش از ما بهتر شده
  • کسی که شغل بهتر یا مقام بالاتری نسبت به ما دارد
  • دوستی که درآمد بالاتری دارد
  • دوستی که تازه ازدواج کرده است و یا رابطه‌ی عاشقانه ی عمیق تری در زندگی در مقایسه با ما دارد
  • یا حتی کسی که در فضای مجازی از ما محبوب تر است!


در زندگی 2 نوع احساس حسادت وجود دارد. یکی حسادت مثبت و دیگری حسادت منفی است. حسادت منفی همان است که روی ذهن و روح ما اثرات مخرب دارد. باعث می شود اعتماد به نفس ما به شدت پایین بیاید و ما را به سمت فلج ذهنی میبرد. فلج بودن ذهن هنگامیست که به قدری اعتماد به نفسمان در کار ها پایین می آید که برای کمترین ها قانع میشویم و باور می کنیم که در هیچ کاری مهارت نداریم. این نوع طرز فکر ممکن است روی رفتار و عملکرد ما تاثیر بگذارد، اما واقعیت این است که تمام این ها فقط حاصل تفکرات و عکس العمل ما به این موقعیت است و هیچ واقعیتی ندارد. در پایین مثال از موقعیت هایی را میخوانید که ممکن است شما هم حسادت منفی را تجربه کرده باشید:

 

  • هنگامی که در فضای مجازی عکس هایی از دوستان و خوش گذرانی های آن ها را میبینید و فکر میکنید که شما انسان خیلی تنهایی هستید و کسی شما را دوست ندارد.
  • هنگامی که پیشرفت های کاری و یا درسی دوستتان را میبینید و حس میکنید که شما به اندازه کافی فرد موفقی در زندگیتان نبوده اید
  • هنگامی که میفهمید درآمد دوستتان از شما بیشتر است و فکر میکنید که شما هرچقدر هم تلاش کنید نمیتوانید به درآمد بالا برسید
  • هنگامی که بعد از مقایسه خود با دیگران انگیزه خود را از دست میدهید، از آینده خودتان ناامید میشوید و بیشتر وقت خود را در زندگی افرادی که به آن ها حسودی میکنید می گذرانید



اگر هر کدام از موقعیت های بالا برای شما اتفاق افتاده نگران نباشید! درسی که من گرفتم این است که تا وقتی منشأ مشکلات از طرز فکر ما باشند، همیشه با یادگیری مهارت های جدید و تغییر افکارمان قابل حل شدن هستند. در ادامه 3 تا از نکاتی را می آموزید که به شما کمک میکند حسادت منفی موجود در زندگیتان را به حسادت مثبت تبدیل کنید و از این حس در جهت رشد شخصی خود استفاده کنید.

  • آروین اردکانی
  • جمعه ۱۰ فروردين ۹۷
ممکن است در این بلاگ جوابِ پپیچیده ترین سوال هایتان را بگیرید و مطالبی را بیاموزید که بتوانید با استفاده از آن ها بزرگترین مشکلات زندگی خود را حل کنید.
یا ممکن است در مقابل، با تمام مطالبی که در رابطه با آن ها صحبت میشود مخالفت داشته باشید.
در هر دو مورد این را بدانید که تنها نجات دهنده‌ی زندگی شما خودتان هستید.
نه من (نویسنده)، و نه هیچکس دیگر نمیتواند برای زندگی شما تصمیم بگیرد. شما خودتان تنها کسی هستید که کلید تمامِ در ها را دارید.
من امیدوارم که با استفاده از این بلاگ بتوانید آن کلید را پیدا کنید...
به بلاگ منِ نجات دهنده خوش آمدید :)
راه های ارتباطی