۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موفقیت» ثبت شده است

اگر راحت بود، همه انجامش میدادند!

یه تبلیغ دیدم نوشته بود:
«لاغری 8 کیلو ویژه ماه رمضان! از فطار تا سحری کلی بخور و لاغر شو. چربی سوزی بدون رژیم و ورزش های سخت!»

پیش خودم گفتم کی آخه این چرندیات رو باور میکنه...

بعد رفتم توی کانالش دیدم با 54 هزار عضو به نظر میاد که فروش خیلی بالایی هم داره!



اسم محصولشون هم اینه: معجون سم زدا، با خاصیت معجزه آسا! فقط در یک دوره‌ی 7 روزه!

هر از چند گاهی هم پیام هایی رو به اشتراک میگذارند با این ادعا که ببینید مردم چقدر راضی هستند! یکیش رو این پایین کپی کردم براتون:

"باورم نمیشه بدون رژیم و ورزش دارم همینجوری سایز کم میکنم!!"


خیلی جالبه که بیشتر مردم دوست دارند خیلی "سریع" و "بدون زحمت" به همه‌ی اهدافشون برسند.

همه دوست دارند سریع پولدار بشند، سریع لاغر بشند، و سریع عشق رویایی خودشون رو پیدا کنند.
حالا در نظر بگیرید که اگر همین کانال یک برنامه بلند مدت لاغری میداد هیچ طرفداری پیدا نمیکرد!


ولی مسئله اینجاست که هیچ چیز ارزشمندی رو نمیشه تو دنیا راحت بدست آورد.

اگر میشد، الان همه‌ی مردمِ دنیا افرادی بسیار پولدار و خوش هیکل بودند که داشتند با شریک زندگیشون در سواحل آنتالیا قدم میزدند و آبمیوه مینوشیدند...! :)

  • آروین اردکانی
  • شنبه ۵ خرداد ۹۷

قضیه‌ پست های "یک فنجان قهوه با آروین"

حتماً شما هم متوجه شدید که یکی از دسته بندی های اصلی بلاگ من "یک فنجان قهوه با آروین" است. شاید پیش خودتون فکر کردید که این چه معنی میتونه داشته باشه و اصلا چرا همچین اسمی رو برای این نوع از پست ها انتخاب کرده ام.

داستان اینه که من عاشق نوشیدن یک فنجان قهوه با یک دوست خوب و صحبت در رابطه با مسائل عمیق زندگی هستم. نوشیدن یک فنجان قهوه در یک کافی شاپ آرام باعث میشود تا ما برای لحظه ای اضطراب زندگی روزمره را از یاد ببریم و در زمان حال زندگی کنیم. همین جا. همین حالا. و با دوستمان در رابطه با مسائل بزرگ و کوچک و بحث برانگیز زندگی صحبت کنیم. فنجان قهوه به ما فرصتی میدهد تا به عمیق ترین و پیچیده ترین مسائل با دید باز نگاه کنیم و برای چند دقیقه ای به جای دویدن کورکورانه به سمت اهداف فرضی مان، درنگی کنیم و به "چرا" هایمان فکر کنیم.

در اینجا سعی دارم که در رابطه با بعضی از موضوعاتی که دوست دارم هنگام نوشیدن قهوه در رابطه با آن ها صحبت کنم بنویسم. همانطور که میدانید نوشیدن قهوه یک نفره نمیشود! پس به شدت شما را تشویق میکنم تا راجع به این دسته از نوشته هایم نظر بدهید و در بحث ها شرکت کنید. خیلی دوست دارم که دیدگاهتان به این موضوعات را بدانم...

  • آروین اردکانی
  • پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۷

وقتی به بن بست میرسیم...

یک بخشی رو داشتم در کتاب Originals نوشته‌ی Adam Grant میخوندم که برام خیلی جالب بود و تصمیم گرفتم با شما هم به اشتراک بگذارم.

آدام گرَنت در کتابش میگوید هنگامی که ما انسان ها با یک کار خیلی سخت برخورد میکنیم که انجامش از توانایی ما خارج است، یکی از 4 راه زیر را انتخاب میکنیم:

1. کاملا تسلیم و از انجام آن کار منصرف میشویم.
2. سعی میکنیم برای انجام کار از بقیه کمک بخواهیم و راه های جدیدی رو برای انجام اون کار پیدا کنیم.

3. به آن کار کم محلی میکنیم. یعنی اینکه کاملا از انجام اون کار دست نمیکشیم و برای انجامش تلاش میکنیم. ولی در واقع انرژی خیلی کمتری برای انجامش میگذاریم.
4. به انجام آن کار با همان انرژی قبلی، صرف نظر از تمام شکست های قبلیمان ادامه میدهیم!


من خودم بیشتر مواقع راه شماره 2 رو انتخاب میکنم. هنگامی که به بن بست میرسیم، یکی از مهمترین کار ها اینه که از بقیه در انجامش کمک بخواهیم. بعضی مواقع، افراد مسائل رو از جهاتی میبینند که ما نمیبینیم. دیدگاه های جدید همیشه به حل مشکلات و انجام کار ها به ما کمک میکنه و شکی در این نیست.

برای من نکته ای که خیلی جالب بود، تفاوت بین راهِ شماره 1 و 4 بود. من دوستانی رو میشناسم که برای مدت زیادی برای رسیدن به یک هدف تلاش میکنند ولی به آن نمیرسند. در اینجا سوالی که پیش میاید این است که چقدر دیگر این دوستان باید برای رسیدن به آن هدف واحد تلاش کنند؟ اگر راه دوم پاسخگو نبود، بین تسلیم شدن یا تلاش بیهوده باید کدام رو انتخاب کنند؟

بگذارید براتون یک مثال بزنم. فرض کنید که فردی دوست دارد پزشک شود. این فرد درس میخواند و کنکور میدهد. ولی رتبه مورد نیاز رو برای پزشکی نمی آورد. یک سال دیگر پشت کنکور میماند و دوباره با کمک معلم ها، خانواده و دوستان تلاشش را بشتر میکند و کنکور میدهد، ولی باز هم در رشته پزشکی قبول نمیشود. حالا برای این فرد 2 راه وجود دارد، آیا باید تسلیم شود و رشته ی دیگری را برای تحصیل انتخاب کند؟ یا باید باز با انرژی قبل سال های دیگر هم همچنان کنکور بدهد؟

  • آروین اردکانی
  • يكشنبه ۹ ارديبهشت ۹۷

ما همگی تازه کار هستیم

آیا تا حالا ایده ای در ذهنتون بوده که همیشه دوست داشتید انجامش بدید ولی چون فکر میکردید مهارت کافی انجام اون کار رو ندارید از انجامش منصرف شدید؟ 

به قول چارلی چاپلین، ما همه افراد غیر حرفه ای و تازه کاریم، چون هیچکسی آنقدر عمر نمیکند تا بتواند در کاری به ندازه کافی خبره شود...

آستین کلئون، نویسنده کتابِ "کارت را نشان بده"1 میگوید: در این دوره ای که ما زندگی میکنیم، آن افرادی برنده هستند که با اشتیاق به دنبال کارهایی که دوست دارند میروند. آن ها موفق میشوند چون آن عشق و علاقه شان به کار باعث میشود کارشان را به بهترین نحو احسنت انجام بدهند و ترسی هم از شکست نداشته باشند. 

هنگامی که من تصمیم به شروع این بلاگ گرفتم، هیچ ایده ای نداشتم که باید از کجا شروع کنم. نه میدونستم باید کجا وبلاگم را بنا کنم، و نه از کد نویسی چیزی بلد بودم. حتی مهارتم هم در نوشتن چنگی به دل نمیزد! (البته اعتقاد دارم که هنوز هم همینطور هست!). اما یک چیزی رو خوب میدونستم. میخواستم هرطوری که شده داستان زندگیم رو با بقیه به اشتراک بگذارم. دوست داشتم از تجربه هام در رابطه با مهاجرت و مشکلاتی که پشت سر گذاشتم بگم تا اینطوری به افراد دیگر هم کمک کنم تا کیفیت زندگی خود را بالا ببرند و زندگی که لایقش هستند رو تجربه کنند. همین انگیزه کافی بود که باعث شه من ساعت ها وقت بگذارم تا این ها را یاد بگیرم و در این 2 ماه این بلاگ رو بچرخونم. 

شما هم اگر ایده ای در ذهنتون دارید، همین حالا دست به کار شوید. اگر دوست دارید یک خواننده ماهر شوید، یک نویسنده شوید، یا حتی در حیطه کاری خود کارهایی کنید که چند درجه از جایی که هستید بالاتر هست، از همین حالا شروع کنید. نیازی نیست که حتما ایده شما موفق شود و با اولین تلاش به آن هدف نهایی برسید. اما همین قدم های کوچک در این راه مهم است. از اینکه تازه کار هستید و ممکن است شکست بخورید نترسید. مهارت کافی را در حین کار کسب خواهید کرد.

بدونید که حتی اگر شما یک قدم در این راه بردارید و شکست بخورید، باز از خیلی هایی که آن قدم را هم برنداشتند جلوتر هستید!

  • آروین اردکانی
  • يكشنبه ۹ ارديبهشت ۹۷

زندگیِ دوباره


Not until we are lost, do we begin to find ourselves


تا موقعی که گم نشده ایم، خودمان را پیدا نخواهیم کرد...

  • آروین اردکانی
  • پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۹۷
ممکن است در این بلاگ جوابِ پپیچیده ترین سوال هایتان را بگیرید و مطالبی را بیاموزید که بتوانید با استفاده از آن ها بزرگترین مشکلات زندگی خود را حل کنید.
یا ممکن است در مقابل، با تمام مطالبی که در رابطه با آن ها صحبت میشود مخالفت داشته باشید.
در هر دو مورد این را بدانید که تنها نجات دهنده‌ی زندگی شما خودتان هستید.
نه من (نویسنده)، و نه هیچکس دیگر نمیتواند برای زندگی شما تصمیم بگیرد. شما خودتان تنها کسی هستید که کلید تمامِ در ها را دارید.
من امیدوارم که با استفاده از این بلاگ بتوانید آن کلید را پیدا کنید...
به بلاگ منِ نجات دهنده خوش آمدید :)
راه های ارتباطی