آیا تا حالا ایده ای در ذهنتون بوده که همیشه دوست داشتید انجامش بدید ولی چون فکر میکردید مهارت کافی انجام اون کار رو ندارید از انجامش منصرف شدید؟ 

به قول چارلی چاپلین، ما همه افراد غیر حرفه ای و تازه کاریم، چون هیچکسی آنقدر عمر نمیکند تا بتواند در کاری به ندازه کافی خبره شود...

آستین کلئون، نویسنده کتابِ "کارت را نشان بده"1 میگوید: در این دوره ای که ما زندگی میکنیم، آن افرادی برنده هستند که با اشتیاق به دنبال کارهایی که دوست دارند میروند. آن ها موفق میشوند چون آن عشق و علاقه شان به کار باعث میشود کارشان را به بهترین نحو احسنت انجام بدهند و ترسی هم از شکست نداشته باشند. 

هنگامی که من تصمیم به شروع این بلاگ گرفتم، هیچ ایده ای نداشتم که باید از کجا شروع کنم. نه میدونستم باید کجا وبلاگم را بنا کنم، و نه از کد نویسی چیزی بلد بودم. حتی مهارتم هم در نوشتن چنگی به دل نمیزد! (البته اعتقاد دارم که هنوز هم همینطور هست!). اما یک چیزی رو خوب میدونستم. میخواستم هرطوری که شده داستان زندگیم رو با بقیه به اشتراک بگذارم. دوست داشتم از تجربه هام در رابطه با مهاجرت و مشکلاتی که پشت سر گذاشتم بگم تا اینطوری به افراد دیگر هم کمک کنم تا کیفیت زندگی خود را بالا ببرند و زندگی که لایقش هستند رو تجربه کنند. همین انگیزه کافی بود که باعث شه من ساعت ها وقت بگذارم تا این ها را یاد بگیرم و در این 2 ماه این بلاگ رو بچرخونم. 

شما هم اگر ایده ای در ذهنتون دارید، همین حالا دست به کار شوید. اگر دوست دارید یک خواننده ماهر شوید، یک نویسنده شوید، یا حتی در حیطه کاری خود کارهایی کنید که چند درجه از جایی که هستید بالاتر هست، از همین حالا شروع کنید. نیازی نیست که حتما ایده شما موفق شود و با اولین تلاش به آن هدف نهایی برسید. اما همین قدم های کوچک در این راه مهم است. از اینکه تازه کار هستید و ممکن است شکست بخورید نترسید. مهارت کافی را در حین کار کسب خواهید کرد.

بدونید که حتی اگر شما یک قدم در این راه بردارید و شکست بخورید، باز از خیلی هایی که آن قدم را هم برنداشتند جلوتر هستید!

واقعیت اینه که ترس از شکست هم تقصیر ما نیست! ما در واقع در زندگیمون تنها نیستیم. معمولا افرادی دور و برمون هستند که انتظار دارند ما افراد موفقی بشیم. همین افراد هم هستند که وقتی ایده جدید در رابطه با کار یا زندگی به سرمان میزند نگران میشوند. هنگامی که به ریسک کردن فکر میکنیم نگران میشوند. نگران میشوند برای اینکه دوست ندارند شکست ما را ببیند. آن ها از روی دلسوزی و برای اینکه به قول خودشون ما رو در جهت درست راهنمایی کنند، شروع به حرف زدن در رابطه با نکات منفی و راه های احتمالیِ شکست خوردنِ ما میکنند. آن ها نیمخواهند ما را ناامید کنند، فقط میخواهند ما را راهنمایی کنند. این افراد میتوانند پدر و مادر، خواهر برادر، همسر ، و یا حتی دوستان نزدیک شما باشند.

بهترین کار در این مواقع این است که به صورت مستقیم با آن ها صحبت کنید و باهاشون رو راست باشید. بهشان بگویید که این کار را دارید برای خودتان انجام میدهید و باور دارید که نتیجه آن مثبت خواهد شد. به آن ها بگویید از شکست ترسی ندارید. بگویید که ریسک های کارتان را میدانید و باز حاضرید که کار را پیش ببرید. اگر باز بعد از این صحبت ها حرف شما را قبول نکردند و سعی داشتند شما را منصرف کنند، دیگر کاری از دست شما برنمی آید. این را قبول کنید. حتما مسائلی که در زندگی شما مهم است نباید برای بقیه هم مهم باشد! این یک واقعیت است و شما نمیتوانید کاری در رابطه با آن بکنید. مثلا در رابطه با بلاگ نوشتن من، 
باید بگم هنوز هم بعد از 2 ماه بعضی از دوستانم فکر میکنند که هدفی در بلاگ نویسی وجود ندارد و هرموقع من را در حال بلاگ نویسی میبینند کنایه ای هم به من میزنند!

اگر دوستان شما نمیتوانند دلیل های شما را ببینند، دیگر ساعت ها صحبت به نتیجه‌ای نمیرسد. دیدگاه آن ها به زندگی متفاوت است و شما باید به دیدگاه آن ها احترام بگذارید و بگذرید. فقط در این بین سعی کنید با آن ها کنار بیایید و روی اهدافتان تمرکز کنید. شما انرژی های ذهنی تان را برای کار های مهم تری نیاز دارید. روی هدفتان تمرکز کنید و کارتان را به بهترین شکل جلو ببرید. یادتان باشد، شکست هم خودش مقدمه ای برای پیروزیست. شما بعد از شکست باز از خیلی هایی که شروع نکرده اند جلو ترید. نگران تازه کار بودنِ خود نباشید...


1. Show Your Work - by: Austin Kleon