زلزله ای که چند ماه پیش در کرمانشاه اتفاق افتاد رو یادتون هست؟ یادتون میاد که چقدر کمک های مردمی جمع شد؟ واقعاً دیدن این میزان عشق در جامعه ای که در آن زندگی میکنیم یکی از بهترین حس های دنیا بود.
اینکه چطور تمام ایرانیان دور دنیا با هم متحد شدند تا بعد از این حادثهی هولناک به شهروندان کمک کنند تا به زندگی روزانه خود برگردند واقعا وصف نشدنی بود.
هنگامی که زلزله اتفاق افتاد یادم میاد که وسط امتحانات پایان ترم دانشگاه بود. چقدر ناراحت کننده و غیرقابل باور بود. ناراحتی و اظطراب خودِ واقعه یک طرف، و ناراحتی اینکه من از ایران دور هستم و کاری از دستم بر نمیاید خودش طرفی دیگر. تا اینکه یکی از بهترین دوستانم بهم ایده داد که توی همین دانشگاه کاری بکنیم.
ایدهای عالی بود! فقط کافی بود که عملیش کنیم. یک میز وسط راهرو بگذاریم و 2 تا صندلی. بعد به دانشجو ها در رابطه با واقعه بگیم و ازشون بخوایم که اگر دوست دارند به ما کمک مالی کنند. حتی به این فکر کردیم که چند نوع شیرینی به تعداد زیاد و با قیمت پایین تر بخریم و کمی گرون تر بفروشیم تا از اون کار هم پول جمع کنیم. دردسرش زیاد بود، مخصوصا توی دوران امتحانات که همه بچه ها مشغول هستند و کمتر میشه از بقیه کمک گرفت ولی ارزشش رو داشت. خلاصه تمام کارهایش رو کردیم. در عرض 2 تا 3 روز با یک موسسه خیریه در ایران برای خرید کانکس صحبت کردیم. از دانشگاه هم اجازه گرفتم تا 4 روز در راهرو میز و صندلی بگذاریم و شیرینی بفروشیم. یک پرچم هم از دوستی قرض کردیم و شیرینی ها رو از مغازه کلی فروشی خریداری کردیم.