۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشکلات» ثبت شده است

وقتی به بن بست میرسیم...

یک بخشی رو داشتم در کتاب Originals نوشته‌ی Adam Grant میخوندم که برام خیلی جالب بود و تصمیم گرفتم با شما هم به اشتراک بگذارم.

آدام گرَنت در کتابش میگوید هنگامی که ما انسان ها با یک کار خیلی سخت برخورد میکنیم که انجامش از توانایی ما خارج است، یکی از 4 راه زیر را انتخاب میکنیم:

1. کاملا تسلیم و از انجام آن کار منصرف میشویم.
2. سعی میکنیم برای انجام کار از بقیه کمک بخواهیم و راه های جدیدی رو برای انجام اون کار پیدا کنیم.

3. به آن کار کم محلی میکنیم. یعنی اینکه کاملا از انجام اون کار دست نمیکشیم و برای انجامش تلاش میکنیم. ولی در واقع انرژی خیلی کمتری برای انجامش میگذاریم.
4. به انجام آن کار با همان انرژی قبلی، صرف نظر از تمام شکست های قبلیمان ادامه میدهیم!


من خودم بیشتر مواقع راه شماره 2 رو انتخاب میکنم. هنگامی که به بن بست میرسیم، یکی از مهمترین کار ها اینه که از بقیه در انجامش کمک بخواهیم. بعضی مواقع، افراد مسائل رو از جهاتی میبینند که ما نمیبینیم. دیدگاه های جدید همیشه به حل مشکلات و انجام کار ها به ما کمک میکنه و شکی در این نیست.

برای من نکته ای که خیلی جالب بود، تفاوت بین راهِ شماره 1 و 4 بود. من دوستانی رو میشناسم که برای مدت زیادی برای رسیدن به یک هدف تلاش میکنند ولی به آن نمیرسند. در اینجا سوالی که پیش میاید این است که چقدر دیگر این دوستان باید برای رسیدن به آن هدف واحد تلاش کنند؟ اگر راه دوم پاسخگو نبود، بین تسلیم شدن یا تلاش بیهوده باید کدام رو انتخاب کنند؟

بگذارید براتون یک مثال بزنم. فرض کنید که فردی دوست دارد پزشک شود. این فرد درس میخواند و کنکور میدهد. ولی رتبه مورد نیاز رو برای پزشکی نمی آورد. یک سال دیگر پشت کنکور میماند و دوباره با کمک معلم ها، خانواده و دوستان تلاشش را بشتر میکند و کنکور میدهد، ولی باز هم در رشته پزشکی قبول نمیشود. حالا برای این فرد 2 راه وجود دارد، آیا باید تسلیم شود و رشته ی دیگری را برای تحصیل انتخاب کند؟ یا باید باز با انرژی قبل سال های دیگر هم همچنان کنکور بدهد؟

  • آروین اردکانی
  • يكشنبه ۹ ارديبهشت ۹۷

این اشتباه بزرگ را قبل از مهاجرت مرتکب نشوید!

«اگر تنها دلیل شما برای مهاجرت ساخت یک زندگی بهتر است، راه را دارید اشتباه می‌روید!» -آروین اردکانی


بعضی افراد هستند قبل از مهاجرت به این فکر میکنند که باید حتما از کشور خارج شوند تا به شادی درونی و کامیابی در زندگی برسند. این باور باعث می شود که این افراد انتظارات خود را به صورت غیرواقعی بالا ببرند، که این خود تاثیرات مخرب روی ذهن این افراد، قبل و بعد از مهاجرت خواهد داشت!


این افراد در ایران که هستند از روی تنبلی و احمال کاری، خود را متقاعد می کنند که وضع زندگی کنونیشان تقصیر آن ها نیست و فکر میکنند که مهاجرت و خروج از ایران تمام مشکلاتشان را حل میکند. برای همین اصلا به دنبال یادگیری مهارت‌های مورد نیاز برای موفقیت و رشد فردی نمیروند. چندین نمونه از مشکلاتی که معمولا با آن ها دست و پنجه نرم میکنند عبارت است از:

  • -نداشتن یک هدف واحد در زندگی
  • -نداشتن تجربه و تخصص کافی در رشته کاری خودشان
  • -مسئولیت پذیر نبودن نسبت به مشکلات زندگی
  • -نداشتن مهارت های زندگی مانند توانایی صحیح ارتباط برقرار کردن، داشتن نظم در کار ها و توانایی برنامه ریزی صحیح برای رسیدن به اهداف شخصی


این افراد هنگامی که در ایران هستند فقط به بدی ها نگاه میکنند و همیشه هم از همه چیز گله دارند. آن ها خود را متقاعد میکنند که مهاجرت و زندگی در یک کشور پیشرفته هیچ مشکلی ندارد و برای همین در هنگامی که در ایران هستند از رشد و توسعه مهارت های خود دست میکشند. تمام مشغله ی فکری آن ها میشود خروج از کشور و پیدا کردن مدارک برای تکمیل پرونده‌ی مهاجرت! بعد از مهاجرت، وقتی که میبینند همه چیز آنطور که فکر میکردند نیست و باید از خیلی چیزها برای رسیدن به اهدافشان بگذرند، وارد یک برهه‌ی زمانی سخت در خارج از کشور میشوند. این ها در صورتیست که برنامه ریزی بهتر قبل و کمی بعد از مهاجرت میتوانست خیلی از این مسائل را حل کند، و به صورت ذهنی آن ها را بیشتر برای شرایط خارج از کشور آماده کند. 

اگر شما هم بیشتر به چگونگی خروج از ایران فکر میکنید تا اینکه چرا اصلا میخواهید مهاجرت کنید و هدفتان از این کار چیست، این یعنی که دلیل درست را برای این کار ندارید.

همه ما روزانه به شدت تحت تاثیر رسانه (تلویزیون، تلگرام، اینستاگرام) قرار داریم. رسانه و مخصوصا شبکه های اجتماعی، روی طرز فکر و تصمیم گیری ما در رابطه با مهاجرت و زندگی در خارج از کشور تاثیر میگذارند. خیلی از افرادی که دوست دارند مهاجرت کنند در واقع هدف مشخصی برای خود از این کار ندارند. تنها چیزی که میدانند این است که ایران را دیگر دوست ندارند و مهاجرت را راه حل این احساسات منفی میدانند.

اگر شما هم یکی از این افراد هستید، فرقی نداره که الان مهاجرت کرده اید یا فقط تصمیم به مهاجرت دارید. همین الان بلند شوید، کاغذ و خودکار بردارید و لیست زیر را تهیه کنید.  

 

1. خودکار را به دست بگیرید و حداقل 10 تا از انتظاراتتان را از آن زندگی ایده آلی که همیشه بهش فکر میکردید بنویسید. ( چیز هایی که دوست دارید به آن قبل از مرگ برسید)

به روابطتان، شغلتان و خانواده تان فکر کنید. شغل ایده آل شما چیست؟ آیا در همین رشته تحصیلی خود میخواهید شغلی پیدا کنید؟ یا میخواهید کارآفرین شوید و در حیطه‌ای که به آن علاقه دارید فعالیت کنید؟ چند ساعت در هفته میخواهید کار کنید؟ درآمد ایده آلتان چیست؟ واقع بین باشید.

خانواده تان چطور؟ دوست دارید ازدواج کنید؟ چند تا بچه میخواهید داشته باشید؟ اگر هم اکنون متاهل هستید، موقعیت رویایی شما چه میتواند باشد؟ دوست دارید خانواده‌ تان در شهر های بزرگ شکل بگیرد یا دوست دارید در شهر های کوچک و آرام کنار هم زندگی کنید؟

دوستانتان چطور؟ آیا آینده تان را در کنار دوستان اکنونتان میبینید؟ پدر و مادرتان چطور؟ آیا دوست دارید همیشه کنار آن ها باشید؟

2. از بین لیستتان، تمام مواردی که نوشتید را رتبه بندی کنید.

  • آروین اردکانی
  • چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۹۷

شاید زندگی همیشه ساده نباشد

"مشکل اصلی این نیست که در زندگی ما مشکلات وجود دارد. مشکل اینست که ما فکر میکنیم داشتن مشکلات در زندگی، خودش یک مشکل است!"  «Theodore I. Rubin»

بعضی مواقع زندگی ناگهان سخت میشود. این اتفاقات ممکن است اصلاً ارتباطی هم به تصمیماتی که ما گرفته ایم نداشته باشد. بعضی مواقع انتظار دیگران از ما بیشتر میشود، دقیقا زمانی که کارهای خودمان سخت تر شده است و ما کاملا گیج هستیم که میخواهیم برای قدم بعد در زندگی چکار کنیم. بعضی مواقع به بیماری سختی مبتلا می شویم، دقیقا چند روز بعد از اینکه از کار بیکار شده ایم یا وقتی بیمه ما منقضی شده است. بعضی مواقع کوله باری از احساسات غمگین گذشته زندگی ما را در بر میگیرد. آن هم دقیقا هنگامی که تازه فکر میکنیم مشکلات را پشت سر گذاشته ایم.

 

پیش خود فکر میکنیم، آیا اصلاً من هنوز در این دنیا در حال حرکت به جلو هستم؟

ما روزانه تلاش میکنیم تا مسئولیت های سخت زندگی، مشکلات مالی، رابطه های ناسالم، و یا هر چیز دیگری که باعث به وجود آمدن استرس در زندگی ما می شود را حذف کنیم...اما...

  • آروین اردکانی
  • يكشنبه ۲۰ اسفند ۹۶
ممکن است در این بلاگ جوابِ پپیچیده ترین سوال هایتان را بگیرید و مطالبی را بیاموزید که بتوانید با استفاده از آن ها بزرگترین مشکلات زندگی خود را حل کنید.
یا ممکن است در مقابل، با تمام مطالبی که در رابطه با آن ها صحبت میشود مخالفت داشته باشید.
در هر دو مورد این را بدانید که تنها نجات دهنده‌ی زندگی شما خودتان هستید.
نه من (نویسنده)، و نه هیچکس دیگر نمیتواند برای زندگی شما تصمیم بگیرد. شما خودتان تنها کسی هستید که کلید تمامِ در ها را دارید.
من امیدوارم که با استفاده از این بلاگ بتوانید آن کلید را پیدا کنید...
به بلاگ منِ نجات دهنده خوش آمدید :)
راه های ارتباطی