۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روابط» ثبت شده است

تستِ خون آشام!

هرچیزی که هیجان‌زده تان می‌کند را بیشتر انجام دهید، و هرچیزی که انرژی از شما می‌گیرد را کمتر. «Derek Sivers»

پابلو پیکاسو فرد خیلی معروفی بود از نظر اینکه انرژی همه‌ی افرادی که ملاقات میکرد را می‌مکید!  نوه‌ی او مارینا اعتقاد داشت که او همه‌ی افراد را مانند لوله های روغنی رنگ های نقاشی اش می چلِاند! شما ممکن بود خیلی زمان خوبی را با پیکاسو در تمام روز بگذرانید ولی وقتی به خانه بروید بسیار احساس خستگی و اضطراب بکنید. در همان هنگام، پیکاسو به استادیو خود میرفت و با استفاده از آن انرژیی که از شما مکیده بود، تمام شب به نقاشی کردن می پرداخت.

بیشتر مردم این مسئله را در مورد پیکاسو تحمل میکردند زیرا که اینطور میتوانستند با این فرد شاخص وقت بگذرانند. اما برانکوش، که یک مجسمه ساز معروف رومانیایی بود این کار را نکرد. برانکوش افراد خون آشام را میشناخت، برای همین اجازه نمیداد که پیکاسو انرژی روحی و جسمی اش را بمکد و استفاده کند. او همیشه از پیکاسو دوری میکرد.

کاری که برانکوش آن موقع انجام داد را من "تستِ خون آشام" می‌نامم. تست خون آشام یک راه ساده است برای اینکه بفهمید چه کسی را باید در زندگی خود راه بدهید، و از چه کسی باید در زندگیتان دوری کنید. اگر بعد از معاشرت با یک فرد حس می‌کنید که تمام انرژی ذهنی شما تخلیه شده است، بدانید که آن فرد یک خون آشام است (همانطور که تا الان فهمیده اید خون آشام یک اصطلاح است و منظور واقعاً کسی نیست که از خون شما به عنوان غذا استفاده می کند!). و در مقابل، اگر بعد از معاشرت با یک فرد حس میکنید که سرشار از انرژی شده اید و آماده انجام کارهای دیگر هستید، بدانید که آن فرد یک خون آشام نیست.
البته که این تست خون آشام در رابطه با خیلی چیزهای دیگر در زندگی ما (مانند شغلمان، سرگرمی هایمان و جا هایی که میرویم) هم صدق میکند.

متاسفانه باید بگویم که خون آشام ها قابل درمان نیستند (اگر هم باشند، خیلی سخت و وقت گیر خواهد بود). از این رو، اگر خود را در حال معاشرت با یک خون آشام دیدید، مانند برانکوش عمل کنید و آن ها را برای همیشه از زندگی خود حذف کنید...

 

گرفته شده از کتاب: Show Your Work

نویسنده: Austin Kleon

مترجم: آروین اردکانی


امیدوارم که از خوندن این متن لذت برده باشید. اگر دوست دارید، در قسمت نظرات برایم درباره خون آشام هایی که تا حالا در زندگیتون بوده اند و اینکه چطور شما با اون ها برخورد کردید بنویسید! :)

  • آروین اردکانی
  • يكشنبه ۱۲ فروردين ۹۷

3 راه استفاده از حس حسادت برای رشد فردی

لحظه‌ای به انسان هایی که در زندیگیت حسودی میکنی فکر کن...دقیقاً چه ویژگی‌هایی که دارند که تو نداری؟ جالب است که بدانی این افراد ویژگی ها یا موقعیتی دارند که تو هم میتوانی داشته باشی. پس زودتر دست به کار شو!  «آروین اردکانی»


بعد از مهاجرت، من به شدت خودم را با بقیه افراد مقایسه میکردم. که این مقایسه، معمولا به حس حسادت نسبت به افرادی که از من بهتر بودند ختم میشد. هنگامی که وارد دانشگاه شدم، با افرادی هم دوره ای بودم که از من بیشتر با جامعه‌ی کانادا آشنا بودند، تجربه های کاری بیشتری داشتند و حتی تسلطشان بر زبان انگلیسی (که راه اصلی ارتباط با دیگران است) از من بیشتر بود. آن ها را میدیدم که با جدیت برای رسیدن به هدف هایشان تلاش می کنند، به راحتی کار پیدا می کنند و از زندگیشان راضی هستند. ولی در عوض، خودم را مهاجری میدیدم که برای خواندن حتی 20 صفحه از کتاب درسی باید 4 ساعت زمان میگذاشت تا معنی تک تک کلمات را در دیکشنری پیدا کند! مهاجری که هیچ تجربه کاری ندارد و به جای درس خواندن مهارت دیگری در زندگی بلد نیست! تمام این افکار نهایتاً همیشه به یک جمله ختم میشدند: "من به اندازه کافی فرد موفقی نیستم و بقیه از من بهترند..."

حسادت یکی از متداول ترین احساساتی ست که هر فردی که در راه تلاش برای زندگی کامیاب است تجربه می کند. مطمئنا من و شما هم از این موضوع مستثنی نیستیم. این حس معمولا نتیجه مقایسه خود با دیگر افراد است و کم بودن اعتماد به نفس هم به شدت آن می افزاید. من که خودم برای مدت زیادی با حسادتِ منفی دست و پنجه نرم می کردم. حسادتی که ما در زندگی نسبت به بقیه افراد حس میکنیم میتواند درباره مسائل مختلف باشد. مانند:

  • حسادت نسبت به دوستی که رتبه کنکور یا نمره درسی اش از ما بهتر شده
  • کسی که شغل بهتر یا مقام بالاتری نسبت به ما دارد
  • دوستی که درآمد بالاتری دارد
  • دوستی که تازه ازدواج کرده است و یا رابطه‌ی عاشقانه ی عمیق تری در زندگی در مقایسه با ما دارد
  • یا حتی کسی که در فضای مجازی از ما محبوب تر است!


در زندگی 2 نوع احساس حسادت وجود دارد. یکی حسادت مثبت و دیگری حسادت منفی است. حسادت منفی همان است که روی ذهن و روح ما اثرات مخرب دارد. باعث می شود اعتماد به نفس ما به شدت پایین بیاید و ما را به سمت فلج ذهنی میبرد. فلج بودن ذهن هنگامیست که به قدری اعتماد به نفسمان در کار ها پایین می آید که برای کمترین ها قانع میشویم و باور می کنیم که در هیچ کاری مهارت نداریم. این نوع طرز فکر ممکن است روی رفتار و عملکرد ما تاثیر بگذارد، اما واقعیت این است که تمام این ها فقط حاصل تفکرات و عکس العمل ما به این موقعیت است و هیچ واقعیتی ندارد. در پایین مثال از موقعیت هایی را میخوانید که ممکن است شما هم حسادت منفی را تجربه کرده باشید:

 

  • هنگامی که در فضای مجازی عکس هایی از دوستان و خوش گذرانی های آن ها را میبینید و فکر میکنید که شما انسان خیلی تنهایی هستید و کسی شما را دوست ندارد.
  • هنگامی که پیشرفت های کاری و یا درسی دوستتان را میبینید و حس میکنید که شما به اندازه کافی فرد موفقی در زندگیتان نبوده اید
  • هنگامی که میفهمید درآمد دوستتان از شما بیشتر است و فکر میکنید که شما هرچقدر هم تلاش کنید نمیتوانید به درآمد بالا برسید
  • هنگامی که بعد از مقایسه خود با دیگران انگیزه خود را از دست میدهید، از آینده خودتان ناامید میشوید و بیشتر وقت خود را در زندگی افرادی که به آن ها حسودی میکنید می گذرانید



اگر هر کدام از موقعیت های بالا برای شما اتفاق افتاده نگران نباشید! درسی که من گرفتم این است که تا وقتی منشأ مشکلات از طرز فکر ما باشند، همیشه با یادگیری مهارت های جدید و تغییر افکارمان قابل حل شدن هستند. در ادامه 3 تا از نکاتی را می آموزید که به شما کمک میکند حسادت منفی موجود در زندگیتان را به حسادت مثبت تبدیل کنید و از این حس در جهت رشد شخصی خود استفاده کنید.

  • آروین اردکانی
  • جمعه ۱۰ فروردين ۹۷
ممکن است در این بلاگ جوابِ پپیچیده ترین سوال هایتان را بگیرید و مطالبی را بیاموزید که بتوانید با استفاده از آن ها بزرگترین مشکلات زندگی خود را حل کنید.
یا ممکن است در مقابل، با تمام مطالبی که در رابطه با آن ها صحبت میشود مخالفت داشته باشید.
در هر دو مورد این را بدانید که تنها نجات دهنده‌ی زندگی شما خودتان هستید.
نه من (نویسنده)، و نه هیچکس دیگر نمیتواند برای زندگی شما تصمیم بگیرد. شما خودتان تنها کسی هستید که کلید تمامِ در ها را دارید.
من امیدوارم که با استفاده از این بلاگ بتوانید آن کلید را پیدا کنید...
به بلاگ منِ نجات دهنده خوش آمدید :)
راه های ارتباطی