۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احساسات» ثبت شده است

مهربانی و عشق‌ورزی از تنظیماتِ پیشفرض ماست!

زلزله ای که چند ماه پیش در کرمانشاه اتفاق افتاد رو یادتون هست؟ یادتون میاد که چقدر کمک های مردمی جمع شد؟ واقعاً دیدن این میزان عشق در جامعه ای که در آن زندگی میکنیم یکی از بهترین حس های دنیا بود.

اینکه چطور تمام ایرانیان دور دنیا با هم متحد شدند تا بعد از این حادثه‌ی هولناک به شهروندان کمک کنند تا به زندگی روزانه خود برگردند واقعا وصف نشدنی بود.

هنگامی که زلزله اتفاق افتاد یادم میاد که وسط امتحانات پایان ترم دانشگاه بود. چقدر ناراحت کننده و غیرقابل باور بود. ناراحتی و اظطراب خودِ واقعه یک طرف، و ناراحتی اینکه من از ایران دور هستم و کاری از دستم بر نمیاید خودش طرفی دیگر. تا اینکه یکی از بهترین دوستانم بهم ایده داد که توی همین دانشگاه کاری بکنیم.

ایده‌ای عالی بود! فقط کافی بود که عملیش کنیم. یک میز وسط راهرو بگذاریم و 2 تا صندلی. بعد به دانشجو ها در رابطه با واقعه بگیم و ازشون بخوایم که اگر دوست دارند به ما کمک مالی کنند. حتی به این فکر کردیم که چند نوع شیرینی به تعداد زیاد و با قیمت پایین تر بخریم و کمی گرون تر بفروشیم تا از اون کار هم پول جمع کنیم. دردسرش زیاد بود، مخصوصا توی دوران امتحانات که همه بچه ها مشغول هستند و کمتر میشه از بقیه کمک گرفت ولی ارزشش رو داشت. خلاصه تمام کارهایش رو کردیم. در عرض 2 تا 3 روز با یک موسسه خیریه در ایران برای خرید کانکس صحبت کردیم. از دانشگاه هم اجازه گرفتم تا 4 روز در راهرو میز و صندلی بگذاریم و شیرینی بفروشیم. یک پرچم هم از دوستی قرض کردیم و شیرینی ها رو از مغازه کلی فروشی خریداری کردیم.

میز ما در راهرو

  • آروین اردکانی
  • دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۹۷

3 راه استفاده از حس حسادت برای رشد فردی

لحظه‌ای به انسان هایی که در زندیگیت حسودی میکنی فکر کن...دقیقاً چه ویژگی‌هایی که دارند که تو نداری؟ جالب است که بدانی این افراد ویژگی ها یا موقعیتی دارند که تو هم میتوانی داشته باشی. پس زودتر دست به کار شو!  «آروین اردکانی»


بعد از مهاجرت، من به شدت خودم را با بقیه افراد مقایسه میکردم. که این مقایسه، معمولا به حس حسادت نسبت به افرادی که از من بهتر بودند ختم میشد. هنگامی که وارد دانشگاه شدم، با افرادی هم دوره ای بودم که از من بیشتر با جامعه‌ی کانادا آشنا بودند، تجربه های کاری بیشتری داشتند و حتی تسلطشان بر زبان انگلیسی (که راه اصلی ارتباط با دیگران است) از من بیشتر بود. آن ها را میدیدم که با جدیت برای رسیدن به هدف هایشان تلاش می کنند، به راحتی کار پیدا می کنند و از زندگیشان راضی هستند. ولی در عوض، خودم را مهاجری میدیدم که برای خواندن حتی 20 صفحه از کتاب درسی باید 4 ساعت زمان میگذاشت تا معنی تک تک کلمات را در دیکشنری پیدا کند! مهاجری که هیچ تجربه کاری ندارد و به جای درس خواندن مهارت دیگری در زندگی بلد نیست! تمام این افکار نهایتاً همیشه به یک جمله ختم میشدند: "من به اندازه کافی فرد موفقی نیستم و بقیه از من بهترند..."

حسادت یکی از متداول ترین احساساتی ست که هر فردی که در راه تلاش برای زندگی کامیاب است تجربه می کند. مطمئنا من و شما هم از این موضوع مستثنی نیستیم. این حس معمولا نتیجه مقایسه خود با دیگر افراد است و کم بودن اعتماد به نفس هم به شدت آن می افزاید. من که خودم برای مدت زیادی با حسادتِ منفی دست و پنجه نرم می کردم. حسادتی که ما در زندگی نسبت به بقیه افراد حس میکنیم میتواند درباره مسائل مختلف باشد. مانند:

  • حسادت نسبت به دوستی که رتبه کنکور یا نمره درسی اش از ما بهتر شده
  • کسی که شغل بهتر یا مقام بالاتری نسبت به ما دارد
  • دوستی که درآمد بالاتری دارد
  • دوستی که تازه ازدواج کرده است و یا رابطه‌ی عاشقانه ی عمیق تری در زندگی در مقایسه با ما دارد
  • یا حتی کسی که در فضای مجازی از ما محبوب تر است!


در زندگی 2 نوع احساس حسادت وجود دارد. یکی حسادت مثبت و دیگری حسادت منفی است. حسادت منفی همان است که روی ذهن و روح ما اثرات مخرب دارد. باعث می شود اعتماد به نفس ما به شدت پایین بیاید و ما را به سمت فلج ذهنی میبرد. فلج بودن ذهن هنگامیست که به قدری اعتماد به نفسمان در کار ها پایین می آید که برای کمترین ها قانع میشویم و باور می کنیم که در هیچ کاری مهارت نداریم. این نوع طرز فکر ممکن است روی رفتار و عملکرد ما تاثیر بگذارد، اما واقعیت این است که تمام این ها فقط حاصل تفکرات و عکس العمل ما به این موقعیت است و هیچ واقعیتی ندارد. در پایین مثال از موقعیت هایی را میخوانید که ممکن است شما هم حسادت منفی را تجربه کرده باشید:

 

  • هنگامی که در فضای مجازی عکس هایی از دوستان و خوش گذرانی های آن ها را میبینید و فکر میکنید که شما انسان خیلی تنهایی هستید و کسی شما را دوست ندارد.
  • هنگامی که پیشرفت های کاری و یا درسی دوستتان را میبینید و حس میکنید که شما به اندازه کافی فرد موفقی در زندگیتان نبوده اید
  • هنگامی که میفهمید درآمد دوستتان از شما بیشتر است و فکر میکنید که شما هرچقدر هم تلاش کنید نمیتوانید به درآمد بالا برسید
  • هنگامی که بعد از مقایسه خود با دیگران انگیزه خود را از دست میدهید، از آینده خودتان ناامید میشوید و بیشتر وقت خود را در زندگی افرادی که به آن ها حسودی میکنید می گذرانید



اگر هر کدام از موقعیت های بالا برای شما اتفاق افتاده نگران نباشید! درسی که من گرفتم این است که تا وقتی منشأ مشکلات از طرز فکر ما باشند، همیشه با یادگیری مهارت های جدید و تغییر افکارمان قابل حل شدن هستند. در ادامه 3 تا از نکاتی را می آموزید که به شما کمک میکند حسادت منفی موجود در زندگیتان را به حسادت مثبت تبدیل کنید و از این حس در جهت رشد شخصی خود استفاده کنید.

  • آروین اردکانی
  • جمعه ۱۰ فروردين ۹۷
ممکن است در این بلاگ جوابِ پپیچیده ترین سوال هایتان را بگیرید و مطالبی را بیاموزید که بتوانید با استفاده از آن ها بزرگترین مشکلات زندگی خود را حل کنید.
یا ممکن است در مقابل، با تمام مطالبی که در رابطه با آن ها صحبت میشود مخالفت داشته باشید.
در هر دو مورد این را بدانید که تنها نجات دهنده‌ی زندگی شما خودتان هستید.
نه من (نویسنده)، و نه هیچکس دیگر نمیتواند برای زندگی شما تصمیم بگیرد. شما خودتان تنها کسی هستید که کلید تمامِ در ها را دارید.
من امیدوارم که با استفاده از این بلاگ بتوانید آن کلید را پیدا کنید...
به بلاگ منِ نجات دهنده خوش آمدید :)
راه های ارتباطی